عشق بی پرده

عشق به معنای واقعی

می خواهم از داستان علاقه ام به تو بنویسم ...

یکی بود یکی ...

.

.

.

بی خیال !!!

خلاصه اش میشود اینکه دوستت داشتم و نفهمیدی ... !!!

 

66445375860358151170.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:43توسط علی خسروجردی | |

درونم غوغاست ...

ساده میشکنم ...

با یک تلنگر کوچک ...

.

.

.

این گونه  نبودم ....

این گونه شدم !!!

 

naghmehsara.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:39توسط علی خسروجردی | |

جای خالی

 

http://up.98ia.com/images/zc8x5dnnswtpm2pc5e2.jpg

 

لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.

+نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:35توسط علی خسروجردی | |

آرامش

 

ﺩﺧﺘﺮ : ﻋﺸﻘﻢ ﺷﺮﻁ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨﯿﻢ ؟؟؟

ﭘﺴﺮ : ﺑﺎﺷﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ …

ﺩﺧﺘﺮ : ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﺑﻤﻮﻧﯽ …

ﭘﺴﺮ : ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ …

ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ …


۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺮﻭﻉ میشه ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﻋﺸﻘﺶ

 

 ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﻤﯿﺮﻩ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ …


۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻤﻮﻡ میشه ﻭ ﭘﺴﺮ ﻣﯿﺮﻩ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮ ،

 

ﺩﺭ میزنه ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽﮐﻨﻪ ،

 

 ﺩﺍﺧﻞ ﺧﻮﻧﻪ میشه ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ

 

ﻭ ﺭﻭﺵ ﯾﻪ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖﻫﺴﺖ : 

 

۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﯼ ،

 

 ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ … ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !

 

+نوشته شده در جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:31توسط علی خسروجردی | |

+نوشته شده در جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:16توسط علی خسروجردی | |

 

 

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش

+نوشته شده در جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:12توسط علی خسروجردی | |

به سلامتی اون پسری که وقتی پلیس جلوشو گرفت و گفت خانوم کی باشن؟
سرشو بالا گرفت و گفت عشقمه
کجا باید بریم

+نوشته شده در سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:,ساعت14:10توسط علی خسروجردی | |